یادداشت‌هایی از ماشین‌ تحریر

‌اندیشه‌هایم را می‌نگارم

یادداشت‌هایی از ماشین‌ تحریر

‌اندیشه‌هایم را می‌نگارم

من یک فرد مذهبی‌ام! ألبته نه‌به‌معنای «معصوم»! فقط مذهبی‌ام؛ یعنی دوست دارم انسانی باشم که مفهوم حقیقی «انسانیت» را داشته باشد.
به‌چیزهایی می‌اندیشم و می‌نویسم! نوشته‌های من «قرآن» و یا کلام معصوم ع نیست که خالی از خطا بوده باشد! فقط خودنوشت است.
اگر مطلبی را خواندید و اشکالاتی را دیدید، خوشحال می‌شوم با من درمیان بگذارید تا از خطاهایم برگردم.

بایگانی

رشت

آمده‌ام رشت؛ رشتِ «زیبا» و «دلگیر»! شهری که با آن‌همه تاریخ و اصالت، فرهنگش چُنان دچارِ طوفانِ تهاجماتِ «نافرهنگی» غرب و شیطان‌زده شده که دیگر یارای ایستادن ندارد؛ بقول «سهراب»:

«من به‌اندازه‌ی یک اَبر دلم می‌گیرد...»

فاجعه‌ای که دامن این مردمِ ساده‌دل را گرفته، چُنان سنگین است که جا دارد آدم سال‌های سال در بیابان‌ها موی پریشان کرده و به سوگ بنشیند و زار زار گریه کند و ناله بدارد.

کجا رفت آن فرهنگ اصیل گیلکی؟ چه‌شد که اینقدر سقوط کردند؟ هر اتومبیلی که عبور می‌کند، سگی از پنجره‌اش پوزه برون کرده و له‌له می‌کند! زن‌ها عریانند؛ اینجا فاجعه‌ی عظیمی رخ داده؛ گویی‌که از «ایران» نیست. خودباختگی فرهنگی تا این حد؟

 

  • بولوت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی