یادداشت‌هایی از ماشین‌ تحریر

‌اندیشه‌هایم را می‌نگارم

یادداشت‌هایی از ماشین‌ تحریر

‌اندیشه‌هایم را می‌نگارم

من یک فرد مذهبی‌ام! ألبته نه‌به‌معنای «معصوم»! فقط مذهبی‌ام؛ یعنی دوست دارم انسانی باشم که مفهوم حقیقی «انسانیت» را داشته باشد.
به‌چیزهایی می‌اندیشم و می‌نویسم! نوشته‌های من «قرآن» و یا کلام معصوم ع نیست که خالی از خطا بوده باشد! فقط خودنوشت است.
اگر مطلبی را خواندید و اشکالاتی را دیدید، خوشحال می‌شوم با من درمیان بگذارید تا از خطاهایم برگردم.

بایگانی

آیا ما انسانیم؟

حیوانات ضعیف‌تر از ما، از ما می‌هراسند؛ می‌گریزند؛ چونکه ما را بصورتِ «انسان» نمی‌بینند، بلکه درّنده‌ای می‌بینند که ممکن است هرلحظه به‌آن‌ها هجوم بیاورد.

کبوترها و گربه‌ها...

امّا شیر و ببر و پلنگ و کفتار از ما نمی‌گریزد؛ چونکه ما را درّنده‌ای ضعیف‌تر از خود می‌یابد و می‌داند که حریف ما می‌تواند شد؛ و برخی از ماها اگر بصورت «درّنده» هم نباشیم، بصورت «گاو» و «گوسپند» که هستیم...

آن‌ها ما را طعمه می‌بییند، همچون چراینده‌هایی که در دشت‌ها می‌بینند؛ و از این‌روی بما حمله‌ور می‌شوند تا شکارمان کنند.

اگر ما واقعا بصورت انسانی باشیم، هیچ حیوانی از ما نمی‌گریزد و هیچ درّنده‌ای بما هجوم نمی‌آورد، چرا که نفس یک انسان حقیقی سلطه بر عالم دارد؛ و نیز اُنسِ همه‌ی عالم است و چیزی از آن دچار توحش نمی‌گردد... و در روایت داریم که هیچ حیوان درّنده‌ای به حضرات معصومین -علیهم‌السلام- هجوم نمی‌آورد... یعنی شیر و گرگ و کفتار و مار و عقربی قصد آن را نمی‌تواند داشت که به‌آنان حمله‌ور بشود و آن‌ها را بدرد...

می‌دانی چرا؟

چونکه آنان «انسان» و حقیقت «انسانیت»‌اند؛ و درّندگان را هرگز جرأت و قصد افتراس انسان نباشد؛ بلکه اگر حقیقتا انسان، انسان باشد، پس در برابرش بخاک می‌افتند و تواضع ورزیده و خشوع می‌کنند؛ که انسان «افضل مخلوقات» است.

یاد حکایتی از سعدی علیه‌الرّحمه افتادم که می‌گوید: «در «رودبار» مردی را دیدم که سوار بر شیری با سرعت بسمت من می‌آمد، که وقتی آن‌صحنه را دیدم چُنان ترس مرا فراگرفت که نزدیک بود روح از بدنم مفارقت کند! همین‌که نزدیک آمد، دیدم یکی از أولیاء‌الله است. مرا که در چُنان‌حالی بدید، گفت: ای سعدی! اگر گرگ درون را مهار کنی، شیر بیرون را مهار توانی کرد...» (نقل بمضمون).

آری! چون ما بصورت درّندگانیم، حیوانات از ما می‌هراسند؛ می‌گریزند...

شاید این نشانه‌ای باشد... که هر زمان‌که دیدی هیچ پرنده‌ای و چرنده‌ای از تو وحشت نمی‌کند، بدان‌که بصورت انسانی درآمده‌ای!

«یادداشت‌ها»

  • بولوت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی