یادداشت‌هایی از ماشین‌ تحریر

‌اندیشه‌هایم را می‌نگارم

یادداشت‌هایی از ماشین‌ تحریر

‌اندیشه‌هایم را می‌نگارم

من یک فرد مذهبی‌ام! ألبته نه‌به‌معنای «معصوم»! فقط مذهبی‌ام؛ یعنی دوست دارم انسانی باشم که مفهوم حقیقی «انسانیت» را داشته باشد.
به‌چیزهایی می‌اندیشم و می‌نویسم! نوشته‌های من «قرآن» و یا کلام معصوم ع نیست که خالی از خطا بوده باشد! فقط خودنوشت است.
اگر مطلبی را خواندید و اشکالاتی را دیدید، خوشحال می‌شوم با من درمیان بگذارید تا از خطاهایم برگردم.

بایگانی

«مرگ»

لحظه‌ی «مرگ» که فرا رَسَد، جان ما هوای کوچ خواهد گرفت؛ یعنی خودمان به‌این نتیجه خواهیم رسید که وقت رفتن است...

البته «مرگ» به‌آن‌صورتی که عُرف و عموم مردم می‌پندارند، نیست؛ یعنی اینطور نیست که «روحـ»ـی در «بدن» باشد و هنگام مرگ از آن برخیزد و پرواز کند برود؛ درست مثل بادِ بادکنک!

این یک فهم نادرست است از فلسفه‌ی «مرگ» و اگر خدا یاری کند، در آینده درباره‌ی آن خواهم نگاشت.

«مرگ» لحظه‌ی عروج است؛ لحظه‌ی «أوج» و «رخصت» از این سرای مادّه! و ما در آن‌دم خود را مهیای سفر خواهیم دید؛ درست چون میوه‌ای که «رسیده» و می‌خواهد از شاخسار درخت فرو بیفتد؛ و در این هنگام است که دستان جناب ملک‌الموت علیه‌السلام ما را برمی‌چیند و در سبد برزخ می‌نهد.

 

  • بولوت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی