یادداشت‌هایی از ماشین‌ تحریر

‌اندیشه‌هایم را می‌نگارم

یادداشت‌هایی از ماشین‌ تحریر

‌اندیشه‌هایم را می‌نگارم

من یک فرد مذهبی‌ام! ألبته نه‌به‌معنای «معصوم»! فقط مذهبی‌ام؛ یعنی دوست دارم انسانی باشم که مفهوم حقیقی «انسانیت» را داشته باشد.
به‌چیزهایی می‌اندیشم و می‌نویسم! نوشته‌های من «قرآن» و یا کلام معصوم ع نیست که خالی از خطا بوده باشد! فقط خودنوشت است.
اگر مطلبی را خواندید و اشکالاتی را دیدید، خوشحال می‌شوم با من درمیان بگذارید تا از خطاهایم برگردم.

بایگانی

سفر مرگ

سفری بس مهم در پیش روی داریم که هیچ اهمیتی به‌آن قائل نیستیم؛ سفری‌که راه گریزی از آن نیست و باید رفت... سفری بی‌بازگشت بنام «مرگ».

چگونه این غفلت بر ما چیره می‌گردد؟ چرا رویدادی بدین مهمّی را فراموش می‌کنیم؟ این چه‌دردیست که عقل ما را مسحور خود ساخته و دچار غفلت شده‌ایم؟

به‌این می‌اندیشم که اگر قرار باشد به‌میهنی دیگر مهاجرت کنیم، یکسال مانده به‌روزِ موعود، برای آن‌سفر برنامه می‌ریزیم و مقدّماتش را مهیاء می‌کنیم، و حال آنکه نهایتاً جایی‌که می‌رویم، روی این کره‌ی خاکیست که امکان بازگشت نیز وجود دارد؛ چیز چندان مهمّی هم نیست؛ امّا برای یک‌ سفرِ دائمیِ بی‌بازگشت و مبهم، هیچ نیاندوخته‌ایم و نقشه‌های راه را نیز بررسی نکرده‌ایم... و چقدر ترسناکیم ما؛ چقدر جاهل و اَحمق!

إلهی!

تو را قسم می‌دهم بحقّ محمّد و آل محمّد صلواتک علیهم؛ ما را بیآمرز و هدایتمان بفرمای؛ و چنان قلب و جان ما را مشغول به سرای دیگر نمای که از این‌سرای دل کنده و مشتاق دیدار تو باشیم.

  • بولوت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی