آمدهام رشت؛ رشتِ «زیبا» و «دلگیر»! شهری که با آنهمه تاریخ و اصالت، فرهنگش چُنان دچارِ طوفانِ تهاجماتِ «نافرهنگی» غرب و شیطانزده شده که دیگر یارای ایستادن ندارد؛ بقول «سهراب»:
«من بهاندازهی یک اَبر دلم میگیرد...»
فاجعهای که دامن این مردمِ سادهدل را گرفته، چُنان سنگین است که جا دارد آدم سالهای سال در بیابانها موی پریشان کرده و به سوگ بنشیند و زار زار گریه کند و ناله بدارد.
کجا رفت آن فرهنگ اصیل گیلکی؟ چهشد که اینقدر سقوط کردند؟ هر اتومبیلی که عبور میکند، سگی از پنجرهاش پوزه برون کرده و لهله میکند! زنها عریانند؛ اینجا فاجعهی عظیمی رخ داده؛ گوییکه از «ایران» نیست. خودباختگی فرهنگی تا این حد؟
- ۰۲/۰۹/۲۸