همسایگی مسجد
- سه شنبه, ۱۲ دی ۱۴۰۲، ۰۷:۳۲ ب.ظ
- ۰ نظر
ایدهآلترین زندگی از نظر من، آنست که خانهای داشته باشم چسبیده به مسجد؛ و شغلی داشته باشم چون کتابفروشی و یا آموزگاری؛ و یا حتّی چوپانی و کشاورزی -و حیف که ایندو را هیچ نمیدانم-؛ و دائما حضورم در مسجد باشد؛ یعنی بتوانم نمازهای خود را در مسجد بخوانم و تا حدّ ممکن از این و آن دوری کرده و بهخویش بگروم.
در این نزدیکی ما مسجدی است قدیمی که دلم را برده است. در همسایگی همین مسجد، خانهای است چسبیده به دیوار آن؛ و من ذوقزده میشوم وقتی میبینم که اهل آن خانه برای نماز دائما در مسجد حاضر میشوند. چه افتخار عظیمی است اینکه آدمی همسایهی خدا باشد.
- ۰۲/۱۰/۱۲