یادداشت‌هایی از ماشین‌ تحریر

‌اندیشه‌هایم را می‌نگارم

یادداشت‌هایی از ماشین‌ تحریر

‌اندیشه‌هایم را می‌نگارم

من یک فرد مذهبی‌ام! ألبته نه‌به‌معنای «معصوم»! فقط مذهبی‌ام؛ یعنی دوست دارم انسانی باشم که مفهوم حقیقی «انسانیت» را داشته باشد.
به‌چیزهایی می‌اندیشم و می‌نویسم! نوشته‌های من «قرآن» و یا کلام معصوم ع نیست که خالی از خطا بوده باشد! فقط خودنوشت است.
اگر مطلبی را خواندید و اشکالاتی را دیدید، خوشحال می‌شوم با من درمیان بگذارید تا از خطاهایم برگردم.

بایگانی

همسایگی مسجد

ایده‌آل‌ترین زندگی از نظر من، آنست که خانه‌ای داشته باشم چسبیده به مسجد؛ و شغلی داشته‌ باشم چون کتابفروشی و یا آموزگاری؛ و یا حتّی چوپانی و کشاورزی -و حیف که این‌دو را هیچ نمی‌دانم-؛ و دائما حضورم در مسجد باشد؛ یعنی بتوانم نمازهای خود را در مسجد بخوانم و تا حدّ ممکن از این و آن دوری کرده و به‌خویش بگروم.

در این نزدیکی ما مسجدی است قدیمی که دلم را برده است. در همسایگی همین مسجد، خانه‌ای است چسبیده به دیوار آن؛ و من ذوق‌زده می‌شوم وقتی می‌بینم که اهل آن خانه برای نماز دائما در مسجد حاضر می‌شوند. چه افتخار عظیمی است اینکه آدمی همسایه‌ی خدا باشد.

 

  • بولوت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی